مبدل کردن ور تاندن ور تانیدن بدل کردن عوض کردن: ملک ایشان در تزلزل و اضطراب افتاد. نظام الملک وزیر را بتاج الملک ابوالغنایم مبدل کردند ادامه... ور تاندن ور تانیدن بدل کردن عوض کردن: ملک ایشان در تزلزل و اضطراب افتاد. نظام الملک وزیر را بتاج الملک ابوالغنایم مبدل کردند فرهنگ لغت هوشیار
مبدل کردن تغییردادن، دگرگون کردن، تبدیل کردن، تعویض کردن ادامه... تغییردادن، دگرگون کردن، تبدیل کردن، تعویض کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد